سه تیغ اره ای

سه تیغ اره ای
نویسنده: آریا نعمتی

تصور این که آدم بدون اسلحه به میدان جنگ برود و نخواهد کسی را بکشد یا حتی ذره‌ای عطش برای کشتن دشمن خود نداشته باشد؛ مثل این می‌ماند که در کولاک، برهنه قدم بگذارد و انتظار داشته باشد که یخ نزند. لبهٔ تیغ ( Hacksaw Ridge 2016 ) فیلم ساخته مل گیبسون، بازیگر و کارگردان شناخته شده هالیوود می‌باشد، و بر اساس داستانی واقعی است. از آثار درخشان وی میتوان به Braveheart1995 و The Passion of the Christ2004 اشاره کرد.

همچنین گیبسون موفق به کسب دو جایزه اسکار و چندین جایزه دیگر برای این فیلم شد که البته جوایز همیشه شناسه‌ای برای یک فیلم خوب نیستند، اما شما از دیدن فیلم "لبه تیغ" پشیمان نمی‌شوید.
فیلم لبهٔ تیغ، داستان سربازی امدادگر به نام دزموند داس را روایت می‌کند که در اوج جوانی و در آستانه ازدواج تصمیم می‌گیرد به جنگ برود تا از خاک خود و همچنین ایمان و اعتقاداتش دفاع کند. او نمی‌خواهد به آلت قتاله‌ محکمی مثل تفنگ و یا حتی چاقو دست بزند، چه بسا بخواهد کسی را بکشد!
در فیلم شاهد موانع پیاپی و متفاوتی برای داس هستیم که مدام ارزش های اعتقادی وی را به چالش می‌کشانند و بار ها او را دچار شک‌ و تردید نسبت به تصمیمش می‌کنند. از طرف دیگر، دزموند داس با تمام توان در برابر این کشمکش ها ایستادگی و مبارزه می‌کند و صبر خود و مخاطب را به چالش می‌کشاند.

فرمانده:
« چیکار می‌کنی اگه یه زمانی به تمام ارزش هات و چیزایی که برات مهه، حمله بشه؟»
دزموند:
« نمیدونم!»

آیا تمام چیز هایی که برای ما اهمیت دارند باید قابل لمس بوده و حضور مادی داشته باشند؟
طرز تفکر ما چقدر اهمیت دارد؟

دزموند این موضوع را کامل نشان می‌دهد که اگر فردی برای طرز تفکر و اعتقاد خویش ارزش قائل نباشد برای چیز دیگری نیز ارزش قائل نخواهد بود؛ حتی اگر این با این دروغ احاطه شود که میتواند برخلاف اعتقاداتش عمل کند و آب از آب تکان نخورد.

اینطور نیست، بالاخره همان طرز تفکر، آرامش را از روح و روانش میگیرد و زندگی اش را بی ارزش میکند.
اعتقادات دزموند در داستان زندگی‌اش، چندان که برای خودش باارزش بود برای دیگران در خور توجه نبود. او ایمانی راسخ به خدای خودش داشت و همین امر باعث ‌شد هر چه جلو تر برود، مصمم تر شود و تصمیمات قاطعانه تری بگیرد.
آیا من هم میتوانم مثل دزموند داس تصمیم بگیرم و پایم را فراتر از حد مسئولیتم بگذارم؟
آیا اراده من در لحظات دشوار همراه من می‌ماند یا تردید بر من غلبه می‌کند؟
اگر فقط وظایف خود را انجام دهم و به اعتقاداتم گوش نکنم، وجدانم مرا راحت می‌گذارد؟
احتمالا با خود بگویید اینها چه سوالاتی هستند که آریا می‌پرسد؟
اما با دیدن این فیلم به تمامی سوالات پاسخ داده می‌شود.
شاید هنوز وقتش نرسیده که من مانند دزموند به جواب هایم برسم،اما این را میدانم که چقدر قشنگ می‌شد اگر همه پایشان را فراتر از حد مسئولیتشان می‌گذاشتند.
به قول دزموند: «حالا که دنیا این طور مصمم درحال نابود کردن خودشه، به نظرم فکر چندان بدی نیست که بخوام لاقل یه گوشه‌ی کوچکی از اون رو با نجات جان دیگران درست کنم.»



عدالت یا جنگ!


نویسنده: هما مهاجری
# دل نوشته

حال که در حال نوشتن این متن هستم،
افکارم در پریشان‌ترین حالت ممکن قرار دارد.

نمی‌خواهم از جنگ‌های اخیر و اتفاقات حال حاضر بگویم، زیرا گفتنی‌ها را گفته‌اند. می‌خواهم از شروع این حس و یا این عمل صحبت کنم.
آیا تا به حال به این فکر کرده اید چه دلیلی باعث شد که ذهن ما انسان‌ها به سمت و سوی جنگ برود؟!
چه چیز باعث شد ما هم نوعان خود را بابت چیزی آزار دهیم، برای هدفی کشتار راه بیندازیم و همه چیز را ویران کنیم؟!

زمانی که کودک هستیم، والدین ما همیشه در توصیه‌هایشان میگویند جنگجو باش، پر تلاش باش، هرگز تسلیم نشو و گلیم خودت را از آب بکش بیرون.

چرا؟ دلیل این نصیحت ها چیست؟!
شاید دلیل اینکه هیتلر و یا خیلی از افرادی که باعث جنگ‌های بزرگ شده‌اند، ریشه در کودکی‌شان دارد. ریشه در حرف‌های بزرگسالان، حرف‌هایی که بدون فکر زده شده‌اند.

بهتر است در بند تلاش و کارهای خوب از کلمه "جنگ" استفاده نکنید، زیرا فرزند شما به خاطر میسپارد که همیشه باید جنگجو باشد، باید بجنگد و در ازاری هر چیزی می‌بایست بر موانع روبه روی خود پا بگذارد. ولی خیر، اینطور نیست. کودک شما باید از همان کودکی بفهمد که گاهی اوقات خواسته‌هایی که داریم نشدنی و ممنوع هستند.

ما با جنگیدن و تلاش نباید سعی کنیم چیزی که متعلق به ما نیست را از آن خود کنیم. حال آن کودکان بزرگ شده‌اند و خواسته‌هایشان هم بزرگتر! دیگر برای گرفتن اسباب بازی، دوستش اذیت نمی‌کند، بلکه حال برای گرفتن قسمتی از خاک یک کشور، ملتی را آزار میدهد.

من از نسل آدم، دلگیرم.
از این همه جنگ و دعوا بر سر هیچ و پوچ.
دیگر توان نوشتن ندارم زیرا روزگار حال، مبتلا به مرض بدخیمی است که علاجی ندارد.
دیگر تفکرات این بزرگسالان را نمی‌شود عوض کرد.

حال در جایی از این کره‌ی خاکی کودکانی گرسنه وجود دارند که والدین خود را در جنگ از دست داده‌اند، شکوفه‌هایی که هرگز نمی‌توانند با آن حجم از دردی که کشیده‌اند، گل بشوند؛ ولی همزمان در قسمتی دیگر از کره خاکی هم افرادی هستند که در وانِ ساخته شده از طلای خود، در حال استراحت هستند.

در مهر ماه بعضی از بچه‌ها دارای بهترین امکانات تحصیلی هستند ولی در نقطه‌ای دیگر کودکانی را می‌بینیم که تا به حال مداد به دست نگرفته‌اند. تنها چیزی که در دست آنها به چشم میخورد گل و جای زخم خار های گل است، گل‌هایی که مجبورند در پر خطرترین نقاط از خیابان برای روزی خود بفروشند.

با کمی تفکر متوجه می‌شوید که فاصله روشنایی تا تاریکی اندک است. به امید روزی که صلح، دوستی و مهربانی در عمل و رفتار همه ما جای جنگ، ستیز و عصبانیت را پر کند. و همه جا عدالت برقرار شود.



بادبادک قرمز

نویسنده: سحر سپهری
# شعر

دخترک مسافر
تمامی شب های من به یاد تو سپری شد
خوشا خیال باطل با تو بودن
چیز زیادی از جنگ خاطرم نیست
تمام آنچه این داغ را زنده نگه میدارد، تویی
از حزن آن روزها همان بس که تورا ازمن گرفت
بادبادک سرخ رنگت را به نسیم دریا سپرده بودی
بی قرار به این سو و آن سو میرفت و توبا لبخندی دلنشین نظاره گر آن
۳۹ دقیقه و ۴۵ ثانیه
تمام مدت به تماشای تو نشسته بودم
آسوده خاطر و در اوج معصومیت و کودکی به زیباترین منظره هستی چشم دوخته بودم
فارغ از بی رحمی دنیا
آن زمان که روزها مردم از ترس باروت به دنبال پناه بودند و
شب ها درهراس، بی اراده از خواب می‌پریدند
من بیم آن داشتم  بی تو چگونه سر کنم؛
در روزگاری که تانک و موشک، صدای قدرت بود و جیغ و فریاد ، نوای ذلت
صدای خنده ی تو جوانه ی امید را در دلم زنده میکرد؛
در ساحل بالتیک قدم میزدی که ناگهان بادبادک با نسیم دریا از دستان کوچکت رها شد
به سرعت برخاستم به دنبال آن تکه کاغذِشوم
بی امان دویدم
هرچه بیشتر میدویدم بیشتر از آن دور میشدم
قدم هایم را بلندتر برداشتم
اما امان از این پاهای آبله گون
بادبادک اوج می‌گرفت و دور میشد و مرا به سمت خود میکشید
شاید هم میخواست دور شوم تا گریه هایت را نبینم
فرسنگ ها دور شده بودم
رمقی نمانده بود
به ناگه ایستادم ، لرزه ای عجیب بر تنم افتاد
آشوبی غریب که به برگشت وادارم میکرد
تلاشم بی حاصل بود
با دستانی خالی و پاهایی که دیگر توانی برای ادامه دادن نداشت، با کوله باری از دلهره برگشتم
زمان را از دست داده بودم
اما به وقت گلوله، صدای ۲ تیر را شنیدم
بیمناک و ناامید قدم هایم را تندتر کردم
به ساحل رسیدم که ای کاش نمی‌رسیدم
ای کاش نمی‌رفتم
ای کاش به جای رها کردن تو، آن تکه کاغذ را رها میکردم
اصلا کاش به جای آن بادبادک بودم
آنگاه هیچ نسیمی نمی‌توانست مرا از تو جدا کند
حتی اگر طوفان میگرفت، من از دستانت جدا نمی‌شدم
هوایت را داشتم، در هوایت میزیستم
آنوقت هیچگاه اینگونه نمیشد
پیراهن سفیدت آغشته به خون نمیشد
نفست قطع نمیشد
عشق من پناهگاهت بود
زخم هایی بر تنم گذاشتی که فقط مرگ علاج آنهاست
و من بعدها فهمیدم که به پیکرت دستبرد زدند
می خواهم این را بدانی
که دوستت دارم
به حسرتی که سالها در دلم خانه کرده سوگند
به عشق پاک کودکی ام سوگند
هنوز داغ تو را در دل دارم
حکم این است که من باشم و تو در دلم باشی اما
بدان که این جنگ است
جنایتی که ترانه ی جاودانه نابودی را زمزمه می‌کند
جنگ چیز عجیبی است
فریاد خفته ی پسرک پیری است که پگاه به تماشای لبخندت نشسته بود و شامگاه نظاره گر تن خونینت بود



یک جرعه کتاب ( جنگ چیزی جز ادامه سیاست با ابزارهای دیگر نیست )


نویسنده: آتوسا مهماندوست
# معرفی کتاب

جنگ، پدیده‌ای است که بسیاری از آن گریزان‌اند؛ زخمی که از دل تاریخ سرچشمه می‌گیرد و هنوز هم اثری عمیق بر جسم و روح جوامع می‌گذارد . کمتر کسی به خواندن کتاب‌هایی درباره آن رغبت نشان می‌دهد، چرا که یادآور خشونت و رنج است. اما میخواهم در میان انبوه روایت‌های تلخ و جان‌فرسا، آثاری را معرفی کنم که فراتر از جنگ هستند و از انسانیت و بقا و عشق سخن می‌گویند. کتابهایی که نه تنها روایتگر جنگ‌اند، بلکه ارزشمندترین تجربه‌های انسانی را بازگو می‌کنند و شایسته توجه و زمان مخاطب‌اند.


سلاخ‌خانه شماره ۵ : slaughterhouse - five
- نویسنده: کورت ونه‌گات
معرفی: این رمان به نوعی یکی از برترین آثار پست مدرنیسم آمریکا محسوب می‌شود. ونه‌گات با ترکیب طنز و واقعیت تلخ و دل‌خراش جنگ روایتی از جنگ و آثار آن از انسان را خلق می‌کند.

خلاصه کتاب: بیلی پیلگریم ، سرباز درمانده‌ای که در میان آشوب های جنگ جهانی دوم گرفتار شده ، به طرز عجیب و معجزه‌آسایی از ویرانی درسدن (شهری در آلمان) نجات پیدا می‌کند اما حالا دیگر او زندانی "زمان" شده بود. او که به سفرهای زمانی بی پایان و البته اجباری محکوم شده بود ، مدام میان خاطرات تلخ جنگ و دنیای بی ثبات آینده در رفت و آمد بود. دیدن تجربیات مختلف از دوران های مختلف جنگ می‌تواند وحشتناک باشد ولی این توانایی به بیلی فرصتی داد تا درک تازه ای از بی‌معنا بودن خشونت پیدا کند. در حالی که او سردرگرم در زمان پرسه میزند ، در جستجوی جواب سوالاتش در ارتباط با این جهان بی ثبات می‌گردد. "پس همین است. هرچه هست، هست."

~این کتاب زیبا را می‌توانید با ترجمه فارسی مترجمان برجسته از جمله آقای شهرام داوری و محمدرضا قربانی در کتابخانه‌های مختلف پیدا کنید~


در باب جنگ | on war
- نویسنده: کارل فون کلاوزویتس

معرفی:این کتاب یکی از شاهکارهای کلاسیک در زمینه تئوری نظامی است که توسط کارل فون کلاوزویتس ، ژنرال و نظریه پرداز برجسته آلمانی نوشته شده. این کتاب به تحلیل عمیقی از ماهیت و فلسفه جنگ و استراتژی های نظامی می‌پردازد و باید تاکید کرد که یکی از منابع اصلی مطالعات نظامی در جهان محسوب می‌شود. "جنگ چیزی جز ادامه سیاست با ابزارهای دیگر نیست."

~این کتاب را می‌توانید با ترجمه فارسی مترجمان برجسته از جمله آقای مهدی شعبانی و محمدجواد شیخی در کتابخانه‌های مختلف پیدا کنید~



قلدری توی جنگ! حتی تو سال 2025!

نویسنده: محمد خدادادی
# فکت سیاسی

بزرگترین چیزی که درباره‌ی جنگ در ذهنم هست، این است که دولت‌های بزرگ جنگ را شروع می‌کنند و قربانیانش مردمان دولت‌های کوچک هستند. برای داغ‌تر کردن این مسئله نیز در تلاشند با تبلیغات و ایجاد پروپاگاندا، همه‌ی چیزهای بد را تحویل مردم یک جامعه بدهند. یادم می‌آید یکی از ایرانی‌هایی که خارج از کشور رفته بود، دقیقا همین جمله را می‌گفت، که اینجا همه‌ی چیزهای بدی که در ایران هست را در بسته بندی زیبا به ما عرضه کرده و می‌گویند که این نیز جزئی از زندگی شماست.

مثالش همین چند وقت پیش، زمانی که همه‌ی ما درباره‌ی ارتباط جنگ با خودمان صحبت می‌کردیم، در مجله‌ی نیویورک تایمز مقاله‌ای با این مضمون کار شده بود:

"همه جنگ ها سیاسی هستند استراتژی بد آنها را حتی بیشتر می کند."
ما امروز این را در خاورمیانه می‌بینیم، جایی که تلاش‌های مرگبار برای نجات گروگان‌ها و ترورهای بزرگ، مانند آنچه که منجر به کشته شدن رهبر حزب‌الله حسن نصرالله شد، ممکن است با دادن امتیاز سیاسی منجر به افزایش تمایل به اتمام جنگ شود.

برداشت شخصی من از این مقاله این بود که "نهایتا باید امتیازات سیاسی خود را به ما بدهید تا ما بتوانیم سریع‌تر به اهداف خودمان برسیم، اما ما هیچ تضمینی برای اتمام جنگ نداریم."

بر هیچ ایرانی پوشیده نیست که در گذشته چه بلایی بر سر ایران و ایرانی آمده و چه کسانی که طمع به داشتن منابع ایران نداشتند، این‌طور که مشخص است، هنوز هم دست از خیال‌بافی و توهم برنداشته‌اند.


ژنرال 4 ستاره آمریکایی تعریف میکند:

"آمریکا قرار بود بعد از ۱۱ سپتامبر ( سال 2001 ) ۷ کشور را در ۵ سال نابود کنه. با عراق شروع می‌شد و بعد سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و درنهایت با #ایران به اتمام می‌رسید"

اما این داستان تا سال 2024 محقق نشده. به نظر شما چرا آمریکا از اسرائیل حمایت می‌کند؟

گذشته از این‌ها، چین و روسیه هم منتظر یک بهانه برای جنگ با آمریکا و قطعا برای قدرت نمایی یکی از قسمت های پرتنش خاورمیانه خواهد بود. ایران هم که جزو مسیرهای پرتردد هست، کافی است تا ضعف کوچکی از خود نشان بدهد تا میان فشار آمریکا، چین و روسیه خرد شود.

آمریکا و اسرائیل در بلندی‌های جولان درگیر هستن و روسیه هم درگیر با اوکراین و اروپا... در حال حاضر چین منفعلانه در حال پیش برد منافع خود است. اگر این معادلات تغییر کند به نظر شما چه اتفاقاتی در انتظار ماست؟



وطن بدون جنگ!



نویسنده: آیدا خاوری
# شعر

میهن زیبایم
دوستت دارم من
با همه درد هایت
با همه غم هایت
با همه خنجر ها
و برادرکشی نسل هایت
آرزویم این است
که تو باشی شادان
و نبارد موشک
که ببارد باران
و به جای اجساد
گل بروید هرآن
و نیاید صدای فریاد
مگر از خوشحالی
کوچه هایت آباد
مردمانت خندان
دشت هایت سبز سبز
کودکانت در امان...



با دوستان مروت

با دوستان مروت
نویسنده: دکتر سید حامد صدوق

خداوند متعال انسان‌ها را مدنی‌الطبع آفرید و ذات آن‌ها را به گونه‌ای قرار داد که برای رفع انواع نیازهای خود، به اجتماع و افراد آن وابسته باشند. لاجرم انسان‌ها باید در کنار هم زندگی کنند. از طرفی، انسان‌ها مختلف‌الطبایع نیز می‌باشند و طبایع حاکم بر آن‌ها متفاوت است. چهار طبع بلغمی، سودایی، صفراوی و دموی وجود دارد؛ تمام انسان‌ها از این چهار طبع برخوردارند اما به دلیل عدم تعادل این طبایع در انسان، معمولاً یکی از آن‌ها بر سایر طبع‌ها غلبه می‌کند. طبع غالب انسان‌ها نیز باعث به‌وجود آمدن خلقیات متفاوتی در آن‌ها می‌شود؛ برای مثال بلغمی‌ها خون‌سرد، سوادیی‌ها گوشه‌گیر، صفراوی‌ها تندخو و دموی‌ها اجتماعی هستند.

وجود طبایع مختلف و اخلاقیات، سلیقه‌ها و ترجیحات متفاوت در انسان‌هایی که لاجرم مدنی‌الطبع هستند و با یک‌دیگر هم‌زیستی دارند، اختلاف‌ و نزاع‌ها را در بین آنان به‌وجود می‌آورد. لذا وجود حاکم عادل و رافع نزاع در میان آن‌ها بسیار ضروری است که خداوند حکیم، پیامبران را برای برقراری این عدالت در میان انسان‌ها مبعوث کرد که البته این یکی از وجوه حضور پیامبران در میان مردم است.

از طرفی، خود انسان نیز جامع اضداد است، به این معنا که دارای صفات و ویژگی‌های متضاد بوده و از قوا و استعدادهای متضاد تشکیل شده است. به عبارت دیگر، همان‌گونه که هر انسانی دارای عطوفت است، در خود خشم نیز دارد که از صفات متضاد هستند. این صفات در نزاع با یک‌دیگر هستند و انسان‌ها باید بتوانند بر آن‌ها حاکم باشند و در زمان مناسب هر یک را بروز دهند.

پس نزاع و اختلاف در زندگی فردی و اجتماعی انسان طبیعی بوده و عضو ذاتی زندگی بشری می‌باشد. خداوند پیامبران را به عنوان رسولان ظاهری و حاکمان زندگی اجتماعی بشر قرار داد و عقل را نیز به عنوان رسول باطنی و حاکم درونی هر فرد، برای رفع نزاع‌های درونی خلق کرد که البته نقش رسولان در هدایت عقلانی انسان هم مشهود می‌باشد.

بنابراین نزاع و کشمکش بخش جدانشدنی زندگی فردی و اجتماعی هر انسانی است و فرمودند مدارا با خلق نیمی از عقل است و رسول باطنی تو را به مدارا و عطوفت و عدم نزاع با خلق دعوت می‌کند، هم‌چنان‌که رسول ظاهری نیز اسوه اخلاق بودند.

نیم دیگر عقل مدارا در درون خود است که هر که مدارا را از درون خود آغاز کرد و جانب اعتدال را در غلبه طبایع و تمایلات خود نگه داشت، نیم دیگر عقل خود که مدارا با خلق است را نیز می‌سازد.



هوش مصنوعی آغازگر جنگی بزرگ؟!


نویسنده: دکتر فرزاد زندی
# تکنولوژی

ایده‌‌ی یک جنگ بزرگ که به جهان پایان می‌دهد یک اندیشه‌ی ترسناک است.
یک جنگ بزرگ، به‌ویژه جنگی شامل تسلیحات هسته‌ای، می‌تواند عواقب فاجعه باری از جمله تخریب فوری، تلفات جانی و آسیب زیست محیطی بسیار زیادی به همراه داشته باشد.

اثرات طولانی مدت آن مانند زمستان هسته‌ای، می‌تواند اکوسیستم و کشاورزی جهانی را مختل کند و منجر به قحطی و رنج گسترده شود.

هوش مصنوعی خود شروع کننده‌ی جنگ نیست، اما می‌تواند نقش مهمی در تشدید درگیری‌ها داشته باشد. استفاده از هوش مصنوعی در سلاح‌های خودمختار، جنگ سایبری، و کمپین‌های اطلاعات نادرست می‌تواند تنش‌ها و سوءتفاهم‌ها را بین کشورها افزایش دهد. با این‌حال بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم تصمیم‌گیری درباره‌ی جنگ، توسط انسان‌ها صورت می‌گیرد نه ماشین‌ها.



فقط مردگان پایان جنگ را دیده‌اند.

فقط مردگان پایان جنگ را دیده‌اند.
نویسنده: هدیه غلامعلی زاده

بذری در زمین پاشید و ریشه کرد، هابیل برادر خود را تکه تکه کرد، تاریخ خون ریخت و خون خواست و برای خون همه‌چیز را درید.

تاریخ را بوی خون برداشت و نجوای مردگان، تنها به گوش موریانه‌هایی رسید که جسدها را می‌خوردند.

تنها مردگان پایان جنگ را دیده‌اند زیرا چشمشان دیگر توان دیدن نداشت. پاییز بود. جنگ جهانی تمام شده بود و ژنرال سابق ارتش بریتانیا حالا بی‌هدف و بی‌معنا با پایی که از دست داده بود در ایوان خانه‌اش نشسته و قهوه می‌نوشید.

پای نداشته‌اش گزگز می‌کرد و می‌خارید، ذهنش خاطرات جنگ را در هم می‌آمیخت و او هر روز، خاموش و خاموش‌تر می‌شد. تنها هم‌صحبت او طوطی سخن‌گویی بود که بر سر شانه‌اش می‌نشست و تکرار می‌کرد:"دشمن رو باید کشت... دشمن رو باید کشت‌!"

ژنرال خاموش ماند و اندیشید ‌که دشمن کدام است؟ او که برای خانواده‌اش یک پدر و برای مردمش یک قهرمان بود، او که مدال‌های قهرمانی و شهامتش را از دیوار آویزان کرده بود، او که از دست دادن پایش را نشانه‌ی افتخار می‌دانست، برای کودکی در آن‌سوی دنیا هیولایی بود بی‌شاخ و دم.

‌ژنرال اندیشید جنگ چطور مرزها را باریک می‌کند. مرز بین قتل و شرافت کدام است؟ تنها یک نام! بله. نام جنگ قتل‌ها را به افتخار بدل می‌کند و در ازای هر قتل به گردنت مدال می‌آویزند، قتل انسان‌هایی که تا پیش از این به‌خاطر انسان بودنشان هیچ حقی برای تصمیم گیری در زندگی آنان نداشتی. حالا می‌توانستی بکشی! بله! بکش و مدال بگیر! این افتخار است و آن‌یکی قتل! طوطی بر سر شانه ژنرال بال زد و تکرار کرد:"دشمن را بکش! دشمن لعنتی!" ژنرال طوطی را نگریست، آرام گفت:"دشمن ما بودیم..." و طوطی تکرار کرد.


از جرقه تا خاکستر، آمار جنگ


نویسنده: مهلا سلیمانی
# آمار و اطلاعات

طبلی کوبیده می‌شود؛ می‌گویند جنگ است، سایه‌اش دیده شده گویی کسی ورق‌هایش را باخته و آخرین شانسش را بازی می‌کند. وگرنه آنکه در حال تاختن است شربت بلاهت ننوشیده که بازی برده‌اش را به چالش بکشد. بوی میدان خون و عرق و مقاومت به مشام می‌رسد، صدای مویه مادران، بی‌تابی کودکان و فریاد انسان‌های بی‌گناه، می‌شوند غم‌های بی‌پایان دردهای ناگریز و زخم‌های عمیق بر دل و جان. هر کجا که باشی، وطن تو، گوشه‌ای از جان و تنت، در این هیاهو، درد می‌کشد، رنج می‌برد و آنچه بر سر تو می‌آید غیر قابل توصیف است.
هیچ راه گریزی نیست. جنگ، خود، قوائد رهبری‌اش را تعیین می‌کند.
آیا به راستی، آنکه لحظه‌ای بیشتر مقاومت کند، پیروز خواهد شد؟
ویرانی اصلی این فاجعه، این ابزار تحمیل خواسته‌ها را در خانه‌هایی می‌یابی که که از درون شکسته شدند، خانواده‌ای که دیگر خانواده محسوب نمی‌شود، در فقر و جهل و جدایی، در دلتنگی، دلتنگی‌هایی که هرگز التیام نخواهند یافت.
در این بحبوحه، روز و ماه و سال و فصل اهمیتی ندارد؛ آمارها و تعداد هستند که می‌شوند مایه پریشان حالی.
اینجا بزنگاه است و ما در میانه یک جنگ تمام عیار هستیم.


جنگ های صلیبی(جنگ مذهبی بین مسیحیان و مسلمانان - ۹ جنگ بین قرن های ۱۱ تا ۱۳)

علت: جنگ های صلیبی به جنگ هایی گفته می شود که در آن، مسیحیان با مسلمانان طیّ چندین دوره برای به دست آوردن «بیت المقدّس» مبارزه کردند.
نتیجه: پیروزی مسلمانان
زمان: ۱۹۶ سال
تلفات: آمار مشخصی یافت نشد.

جنگ ویتنام

علت: نیروهای فرانسه که از اسارت نیروهای ژاپن درآمده بودند دوباره سعی در کسب سلطه خود در هند و چین و ویتنام کردند. این امر با مقاومت نیروهای ویتنامی (معروف به ویت مین) زیر فرماندهی هوشی مین روبرو شد و جنگ‌های معروف به جنگ اول ویتنام درگرفت.
نتیجه: شکست ارتش ایالات متحده آمریکا
زمان: ۲۰ سال
تلفات: تعداد غیرنظامیان ویتنامی بیش از دو میلیون کشته برآورد می‌شود و 1.8 میلیون نفر دیگر در جریان جنگ کشته شدند.

جنگ جهانی اول

علت: جنگ جهانی اول در تاریخ ۲۸ جولای سال ۱۹۱۴، پس از اعلان جنگ امپراطوری اتریش-مجارستان علیه صربستان، آغاز شد. این نبرد که در ابتدا درگیری کوچکی بین دو کشور به ‌نظر می‌رسید، به سرعت گسترش پیدا کرد. خیلی زود آلمان، روسیه، بریتانیا و فرانسه به این نبرد پیوستند.
زمان: ۴ سال
تلفات:
کشته‌شدگان نظامی:۴٬۳۸۶٬۰۰۰
زخمی‌های نظامی:۸٬۳۸۸٬۰۰۰
کشته‌شدگان غیرنظامی:۳٬۷۰۰٬۰۰۰

جنگ جهانی دوم

علت: ۱ در سپتامبر سال ۱۹۳۹ حمله آلمان به لهستان آغاز و در نتیجه اعلام جنگ فرانسه و بریتانیا به آلمان رخ داد.
نتیجه: پیروزی نیرو های متفقین
زمان: ۶ سال
تلفات: جنگ جهانی دوم با تلفاتی بین ۷۰ تا ۸۵ میلیون نفر کشته، مرگبارترین درگیری نظامی در طول تاریخ بود. این شمار کشته‌ها معادل ۳ درصد از جمعیت جهان در سال ۱۹۴۰ (تقریبا ۲٫۳ میلیارد) بود.از این میزان کشته، ۵۰ تا ۵۶ میلیون نفر مستقیماً ناشی از جنگ و ۱۹ تا ۲۸ میلیون نفر در اثر رویدادهای مربوط به جنگ مانند مرگ در اثر قحطی یا بیماری بود. کشته‌های غیرنظامی، ۵۰ تا ۵۵ میلیون نفر از این آمار را در برمی‌گیرد. کشته‌های نظامی در اثر تمامی دلایل ۱ تا ۲۸ میلیون شامل ۵ میلیون اسیر جنگی بوده‌است.

جنگ ایران عراق

علت: تسلط یافتن بر خلیج فارس
نتیجه: قبول آتش‌بس از سوی دو طرف
زمان: ۸ سال
تلفات: ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار کشته

جنگ روسیه و اوکراین

علت: روس ها دلیل مداخله خود را حفظ حقوق شهروندان روس‌تبار و روس‌زبان شرق اوکراین، بیان کردند. سرانجام در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ همه‌پرسی توسط دولت شبه‌جزیره کریمه از مردم کریمه برای پیوستن به روسیه برگزار شد.
نتیجه: نامشخص
زمان: ۵ اسفند ۱۴۰۰ شروع و هنوز هم ادامه دارد.
تلفات: آمار تلفات روسیه ۴۵۰ هزار کشته و زخمی و اوکراین بیش از ۱۵۰ هزار کشته و زخمی اعلام شده.